1. صفحه اصلی
  2. مقالات و نوشته ها
  3. شیوع وبا در تهران
شیوع وبا در تهران

شیوع وبا در تهران

یکی از خاطرات تلخ تهران شیوع وبا در تهران به سال ۱۸۵۶ بود. تهران در این سال دچار بیماری مهلک وبا شد و یک سوم جمعیت تهران در این بیماری پاندمی جان خود را از دست دادند. هر کس توانست فرار کرد و کسانی که ماندند با مرگ و زندگی دسته و پنجه نرم می کردند. خاطرات فرهنگیان در این شیوع بسیار تلخ و ناگوار نوشته شده است.
دوران قاجار و خاطرات فرنگیان از شیوع وبا در تهران

کنت دوگوبینو، به عنوان دبیر اول سفارت فرانسه از سوی ناپلئون سوم به دربار ایران در دوران ناصری اعزام شد و به تهران آمد. دوگوبینو کتابی تحت عنوان «سه سال در آسیا» نوشت که در آن به شرح سفر خود به تهران و شیوع بیماری وبا اشاره کرده و می‌نویسد: «در سال ۱۸۵۶ میلادی در ایران و تهران، وبای سختی بروز کرد و هرکسی دو پا داشت و می‌توانست فرار کند برای حفظ جان خود از پایتخت می‌گریخت. مردم از این بیماری چنان به هلاکت می‌رسیدند که گویی برگ از درخت می‌ریزد، با اینکه در تهران آماری برای تعیین بیماران به هلاکت رسیده از وبا وجود نداشت، مع‌ذلک من تصور می‌نمایم که بیش از یک سوم سکنه شهر تهران بر اثر بیماری وبا مردند. در‌‌ همان روزهای نخستین بروز بیماری، سفارت فرانسه برای جلوگیری از توسعه این مرض اقداماتی انجام داد از جمله آنکه به مردم فهماند به هیچ عنوان آب خام ننوشند و حتما به مدت ۱۵ دقیقه آب را بجوشانند اما کسی به این حرف‌ها گوش نمی‌داد و مردم مثل همیشه آب‌های جوی را می‌نوشیدند. حتی ما به وسیله جارچی‌های دربار به عوام گوشزد کرده بودیم که البسه اموات را بسوزانند و تا آنجا که ممکن است برای ننوشیدن آب جوب‌ها، در چاه‌ها مرتبا آهک بریزند، مردم مطلقا سبزی خام نخورند و در صورتی که می‌خواهند میوه بخورند آن‌ها را با شکر بجوشانند، اما مردم به اقدامات ما توجه نداشتند و می‌گفتند مرض از طرف خدا می‌آید، اگر خداوند خواست ما خواهیم مرد وگرنه زنده خواهیم ماند. با همه این تفاصیل، چند تن از کاردان‌های فرانسوی از بیماری وبا مردند و من هم که وضع را چنین دیدم برای فرار از این مرض و به هلاکت نرسیدن خانواده‌ام، تهران را ترک کردم و از راه روسیه به فرانسه رسیدم. حتی جالب توجه آن است که اصول قرنطینه که حتی در اعصار قدیمه در همه جا معمول بود در این کشور رایج نبود، به همین جهت این بیماری مسری به سرعت برق تمام آبادی و سایر کشور را فرا گرفته بود.»

از دیگر کسانی که در مورد بیماری وبا، اطلاعات قابل ‌توجهی در خاطراتش آورده دکتر فووریه، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه بود که در کتاب خود به نام «سه سال در دربار ایران» وقایع مربوط به طغیان بیماری وبا را به صورت روزانه نوشته است. در این کتاب آمده: «وبا از شش روز پیش در تهران ظاهر شد و شاه سخت از این قضیه آشفته که خواستار آن شده است که زنان حرم را به صاحبقرانیه بفرستد. اما با توجه به اخباری که مدام به ما می‌رسد این است که وبا حتی به شمیرانات و ییلاقات از جمله تجریش، زرگنده، رستم‌آباد، دزاشیب و سلطنت‌آباد سرایت کرده است. از معجزات آن است که تاکنون این ناخوشی در میان ما راه نیفتاده و به کسانی که برای ما خبر می‌آوردند، می‌گفتند که وبا هر روز قریب به ۱۰۰ نفر تلفات دارد. شاه نیز با توجه به این خبر‌ها تصمیم گرفت به شهرستانک برود. من شبهه ندارم که علت سرایت وبا به اندرون دربار، غذاهایی بوده که آشپزخانه به آنجا می‌برده است، زیرا که چند روز پیشتر یکی از آشپزان مبتلا به وبا مرده بود… اگر مریض‌های مبتلا به وبا را از دیگران جدا کنیم، سرایت این مرض محدود خواهد شد اما در تهران این مساله عملی نشد تا آنجا که روزی نزدیک به ۸۰۰ نفر از این بیماری، دار فانی را وداع می‌گفتند… بعد از پنج ماه دوری از تهران و چندی اقامت در سرخه‌حصار زمانی که به دارالخلافه بازگشتیم، تهران به وضع عادی بازگشته بود و خدا می‌داند که چه تعداد از مردم به دست داس مرگ درو شده بودند. از آنجا که میرزا عیسی نایب‌الحکومه تهران نیز از بیماری وبا مرده بود کسی نبود در این مدت نظم شهر را حفظ کند، در زندان‌ها باز شده و محبوسین آزاد شده بودند و عده‌ای از آن‌ها به سمت خانه ما آمده بودند و هر آنچه را که قابل حمل بود با خود برده بودند.»

امتیاز شما به این مطلب
در پی سهراب سپهری در کافه نادری
کافه نادری

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست